loading...
فرهنگی
zanko hoseini بازدید : 38 سه شنبه 10 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

نظام هستى و قوانین حاکم بر آن ، از ریزترین موجودات تا بزرگترین آن ها، از نظمى شگفت انگیز حکایت مى کند. اگر نگاهى دقیق به اطراف خود بیندازیم و پدیده هاى هستى را با دیده دقت بنگریم ، در مى یابیم که دست پر مهر پروردگار چه قدر زیبا و منظم هر چیز را در جاى خویش نهاده است .
به راستى که در آفرینش آسمان ها و زمین و اختلاف شب و روز و گردش کشتى در دریا به طورى که مردم بهره مند مى شوند و در بارانى که خداوند از آسمان مى فرستند تا در پرتو آن زمین هاى مرده را زنده کند و موجوداتى را که در روى زمین پخش ساخته و در وزش بادها ابرهایى که میان زمین و آسمان مسخر نموده است ، براى خردمندان ، نشانه هایى از خداوند است . (بقره آیه 164)
هر چه بیش تر در گسترده زمین و زمان و آفریده هاى گیتى دقت کنیم ، نظم حیرت انگیز آن ها چشمانمان را بیش تر خیره مى سازد.
در جهان ناهماهنگى دیده نمى شود. چشم بینداز و نظاره کن ؛ آیا هیچ گونه ناهماهنگى مى بینى ؟ دوباره چشم بیفکن ... (ملک آیه 3 و 4 )
جهان با همه بزرگى اش ، مشحون از نظم و انسجام و ترکیب هاى حساب شده است : پیدایش شب و روز ، رفت و آمد فصول چهار گانه ، خواب در زمستان و بیدارى در بهار، زنجیره حیات در حیوانات و گیاهان و وابستگى آن ها به هم و... همه ، نشانه هاى آشکار نظم و انتظام عالم است . اگر اندکى بى نظمى در گوشه اى از چرخه حیات راه مى یافت همه آن به نابودى مى گرایید.
قرآن کریم و روایات معصومان (ع ) از جلوه هاى مختلف نظم ، پرده بر مى دارند و ما را با این گوهر گران بها آشنا مى سازند.
این نوشتار در گروه معارف مرکز پژوهش اسلامى صدا و سیما، با همکارى حجج اسلام ، آقایان عبدالله بنیادى ، فاضل عرفانى ، مهراب صادق نیا و جناب عرب پور، تالیف شده است . آنان کوشیده اند با استفاده از آیات و روایات ، سیره معصومان و شیوه بزرگان ، ابعاد نظم را شرح و توضیح دهند. امید که مورد استفاده خوانندگان گرامى قرار گیرد.
حسن کلام را به گفتار اسوه راستین نظم و انضباط در دوران معاصر، حضرت امام خمینى قدس سره آذین مى بندیم که :
اگر در زندگى مان ، در رفتار و حرکت مان ، نظم بدهیم ، فکرمان هم بالطبع نظم مى گیرد. وقتى فکر نظم گرفت و انسان در زندگى داشت ، یقینا از آن نظم فکرى کامل الهى هم برخوردار مى شود.
اداره کل پژوهش
مرکز پژوهش هاى اسلامى صدا و سیما
بررسى واژگانى 
لغت شناسان ، نظم را به معناى آراستگى ، هماهنگى ، پیوستگى ترتیب زمانى یا عددى یا مکانى ، رشته مروارید، میزان کردن ، قاعده قانون ،... دانسته اند؛( لغت نامه دهخدا)  انضباط نیز در لغت ، به معناى استوار شدن ، نگاه داشتن ، رعایت قوانین و مقررات و نیز وفاى به نظم است . کلمه هایى مانند صف ، حد و حدود، تدبیر، اقتصاد و میانه روى و اتقان ، بیان کننده جلوه هاى نظمند.
برخى ، درباره انضباط بر آن رفته اند که انضباط و راهنمایى تمایلات و غرایز فطرى به سوى هدفى ویژه است . انضباط، قانون زندگى است و از گذر آن ، فعالیت ها و رفتارها در ظابطه اى خاص در مى آید و هر کس در مى یابد که چه گونه باید زندگى کند و چه گونه از اوقات خود به گونه شایسته بهره جوید. (جزوه اهمیت نظم و تدبیر در اسلام ،ص 1، دفتر تبلیغات اسلامى) 
لزوم نظم و انضباط  
از آن جا که انسان موجودى با گرایش هایى گوناگون است و این گرایش ها در جامعه بشرى در تصادم و ناسازگارى اند، آن چه مى تواند انسان را از این تنش نجات بخشد، وفادارى و عمل به قانون و ارج نهادن به حقوق دیگران است . پیشواى پارسایان ، حضرت على (ع ) مى فرماید:
برترین آدب آن است که انسان بر حد خویش بایستد و از اندازه خود فراتر نرود. (غرر الحکم ، ترجمه محمد على انصارى ، ج 2،ص 201 )
جلوه هاى نظم  
هر چند نظم ، در ظاهر و برون انسان ، جلوه گر است ، اما ریشه در دل و جان او دارد. روح آشفته و ناسامان ، ظاهر را نیز بى سامان مى کند و روح آراسته و فکر منسجم ، سخن و رفتار و زندگى را سامان مى بخشد. انسجام ظاهرى هر کس ، ریشه در انسجام درونى او دارد.
نظم ، گاهى در فکر است ؛ یعنى ، رشته افکار پریشان نیست و به این سو و آن سو پراکنده نمى شود، و زمانى این نظم ، در تنظیم وقت و برنامه ریزى براى استفاده بهینه از فرصت ها و جلوه گیرى از هدر رفتن اوقات به کار مى رود و ثمره آن نیز مجال یافتن براى کارهایى است که در ذهن مى پرورانیم و آرزوى انجام دادنش را داریم ، و گاهى نظم در معلومات ، یافته ها، یادداشت ها، مطالعه ها، در کتاب و دفتر و اتاق درس و محیط کار و فضاى آموزشى و مکان زندگى و... به یارى مان مى آید.
پریشانى و آشفتگى فکرى ، بى نظمى در زندگى را پدید مى آورد، و نداشتن نظم در زندگى ، فکر و روح را پریشان و آشفته مى سازد. هر دو به هم وابسته اند و تاثیرى متقابل در یکدیگر دارند. نظم ، فقط سر وقت آمدن و سر وقت رفتن نیست . نظم ، تنها مرتب بودن یقه پیراهن و اتوى شلوار و بند کفش نیست . نظم هم فکر را در بر مى گیرد. هم عمل را، و هم به درون مربوط مى شود و هم به برون .
تفاوت هاى نظم و انضباط  
انضباط، آن است که انسان در درون خود، خویشتن را به قاعده گیرد و ضبط کند و بپذیرد که مى باید خویشتندار باشد و بر خود و اعمال و احوالش غالب آید. وقتى این توانایى و تسلط در اروپا گیرد، فردى منضبط مى شود که خود به خود، جز درستى از او صادر نمى شود و جز حالت و حرکت شایسته در او صورت نمى گیرد، ولى نظم آن است که انسان را با دیگران ، در حرکت جمعى همسو کند و براى فعالیت گروهى آمادگى بخشد. در این جا، غالبا، سازگارى مطرح است و ممکن نیست همه افراد، همواره ، به نظم و همکارى در جمع خشنود باشند. اگر بخواهیم این همسویى ، همیشگى باشد، باید مانند جوامع غربى این افراد را از عاطفه و استقلال فردى جدا سازیم ، ولى ما این روش را ناروا مى دانیم .
ارزش نظم و انضباط  
در ارزش و اهمیت نظم در زندگى همین بس که پیشواى پارسایان ، حضرت امیر مومنان (ع ) این گوهر ارزشمند را هم ردیف دیگر ارزش هاى والاى اسلامى قرار داده و در واپسین روزهاى حیات خویش ، در سخنان گوهرینش به فرزندان بزگوارش و تمام کسانى که این پندهاى گرانمایه به آنان مى رسد، رعایت آن را این گونه سفارش فرموده است : اوصیکم بتقوى الله و نظم امرکم . (نهج البلاغه (فیض الاسلام ) نامه 47،ص 977 ) در این بیان بلیغ ، نظم ، در ردیف تقوا - که از والاترین ارزش هاى اسلامى است - قرار گرفته و وفاى به آن گوشزد گردیده است . این کلام ، رساترین جمله در بیان ارزش نظم و انضباط است .
در قرآن کریم ، به گونه اى صریح ، به موضوع نظم اشاره نشده است ، اما آیات بسیارى هست که جلوه نظم و انضباط در زندگانى انسان را مورد توجه قرار داده و بر آن پاى فشرده است . این آیات ، در جاى خود مطرح خواهد شد.
آثار و فواید نظم  
آدمى ، در مسیر تکامل است و براى رسیدن به کمال ، باید در پرتو عقل ، از کوتاه ترین راه بهره جوید تا به هدف خویش دست یابد. در این مسیر، نظم و انضباط کوتاه ترین و بى خطرترین راه است ؛ زیرا نظم همردیف ارزش هاى والاى اسلامى ، و راز و رمز کامیابى انسان هاى بزرگ و راه غلبه بر سختى ها و یافتن کاستى هاست و عامل تامین نیازهاى مادى و معنوى و دست یابى سریع به اهداف و صرف جویى در وقت و استفاده بهینه از این گوهر طلایى و محکم کارى و استحکام عمل و مراعات حقوق انسان ها است . انسان منظم و منضبط، زودتر به هدف مى رسد و از نشاط و تحرکى بیش تر برخوردار است و اسوه دیگران است و برنامه ریزى بهترى خواهد داشت و پیشرفت کار خود را احساس مى کند و آینده نگر و دوراندیش است .
اینک ، برخى از آثار و فواید نظم و انضباط را بر مى شماریم :
محکم کارى  
از میوه هاى شیرین درخت نظم و انضباط، محکم کارى است . کسى که منظم و منضبط است ، کارهایش را به گونه اى انجام مى دهد که استوار و پایدار باشد. چنین کسى ، از سستى و سهل انگارى در کار بیزار است .
محکم کارى یکى از جلوه هاى روشن سیره پیامبر اسلام (ص ) است . سعد مقبرى در این باره مى گوید:
چون پیامبر گرامى اسلام (ص ) کارى را آغاز مى کرد، آن را به انجام مى رساند و چنین بود که بخشى از آن را انجام دهد و بخشى را واگذارد. (الطبقات الکبرى ، ج 1،ص 379 )

پیشواى گرامى اسلام (ص ) در سخنى نورانى مى فرماید:
ان الله تعالى یحب اذا عمل احدکم عملا ان یتقنه ؛ 
بدرستى که خداوند دوست دارد وقتى یکى از شما کارى را انجام مى دهد، آن را محکم و استوار کند. (جامع الصغیر، ج 1،ص 384؛ کنز العمال ، ج 3،ص 907 )
 از امام صادق (ع ) نقل است که چون ابراهیم ، فرزند رسول خدا (ص ) از دنیا رفت ، پس از دفن او پیامبر دریافت که در قبر شکافى هست . با دست خود آن را پر کرد و محکم ساخت . آن گاه فرمود: اذا عمل احدکم عملا فلیتقن ؛ وقتى که یکى از شما کارى را انجام مى دهید، پس محکم و استوار سازد (محکم کارى کند(اصول کافى ، ج 3،ص 263؛ وسائل الشیعه ، ج 2،ص 883)

zanko hoseini بازدید : 33 سه شنبه 10 اردیبهشت 1392 نظرات (0)
منظور از رفتار اجتماعي چيست؟ (در محيط دانشگاه)

منظور از رفتار اجتماعي هر نوع رفتاري است که متضمن کنش متقابل دو يا چند انسان باشد.
فرد رفتاهاي اجتماعي خود را بر اساس مولفه هاي متعددي از قبيل فرهنگ و هنجارهاي اعتقادي ، ارزشي و قانوني مورد قبول خود يا جامعه و همچنين نقش خود در اجتماع و هويتي که بدست آورده تنظيم مي‌کند. در يک تقسيم بندي مي‌توان رفتار اجتماعي را به دو نوع تقسيم نمود : رفتار جامعه پسند و رفتار جامعه ستيز. رفتار جامعه پسند آن دسته از رفتارهايي را شامل مي‌شود که مورد قبول جامعه بوده ، با قوانين و هنجارهاي جامعه مطابقت دارد. اين نوع از رفتارها سازنده و در جهت پيشبرد اهداف يک گروه يا اجتماع هستند. مثل نوع‌دوستي ، از سوي ديگر رفتار جامعه ستيز رفتارهايي منفي هستند که با قوانين و معيارهاي جامعه مطابقت ندارند. مورد قبول افراد جامعه نيستند و اغلب پيامدهاي منفي اجتماعي را براي فردي که مرتکب اين رفتارها مي‌شوند به همراه دارند. اين دسته از رفتارها مخرب بوده و مانع پيشبرد اهداف گروه يا اجتماع هستند که فرد در آن قرار دارد. تعيين اينکه کدام رفتار پسند و کدام جامعه ستيز محسوب مي‌شود، بر حسب منابع متعددي صورت مي‌گيرد. دو منبع معتبر براي اين بررسي قوانين رسمي در جامعه است و ديگر هنجارهاي عرضي و فرهنگي آن جامعه. هر کدام از اين منابع مي‌توانند منبع تعيين کننده براي جامعه پسند يا جامعه ستيز بودن يک رفتار اجتماعي باشند. هر چند در اکثر موارد بين اين و منبع هماهنگي وجود دارد، ولي در مواردي نيز ناهمخوانيهايي بين آنها ديده مي‌شود.
در ساير بخشهاي تشکيل دهنده جامعه نظير دانشگاه نيز مي توان نوع وچگونگي شکل گيري رفتار اجتماعي دانشجويان را بر اساس اين مولفه ها مورد تحليل و ارزيابي قرار داد .اگر بخواهيم از منظر دانشگاه اسلامي به بررسي اين موضوع بپردازيم ابتدا لازم است ويژگي هاي دانشگاه اسلامي را مورد شناسايي قرار داد؛ مهمترين ويژگي آن است که بايد روح حاکم بر دانشگاه و محتواي آموزش و سياست ها و مديريت ها و برنامه ريزي ها سرچشمه گرفته از تعاليم عاليه اسلامي باشد. مسؤولان و اساتيد و دانشجويان با مباني فکري و عقيدتي اسلام عميقا آشنا بوده و از نظر روش و عملکرد، ميزان و ملاک آموزه هاي ديني باشد. چنين دانشگاه بايد سرشار از نشاط و پويايي نشأت گرفته از ايمان و اخلاص باشد و هدف و انگيزه همگي تعالي و تکامل خود و اجتماع و نظام اسلامي و پيشي گرفتن در علم و دستاوردهاي علمي و ترقي کمي و کيفي آن باشد. رفع نيازهاي نظام اسلامي و قطع وابستگي هاي علمي و فني آن و جبران عقب ماندگي ها و فاصله از ديگر کشورها از هدف هاي مهم دانشگاه اسلامي است. نوآوري و خلاقيت و ابداع و به کار گرفتن تمام نيرو و فکر و انديشه در راه توليد علم از ويژگي هاي دانشگاه اسلامي و دانشجوي مسلمان متعهد است.
هر دانشجو مي تواند به نسبت خود در رسيدن به دانشگاه ايده آل اسلامي سهم مهمي بر عهده داشته باشد. با مطالعه عميق مباني ديني و اسلامي و سعي در آراسته شدن به فضايل اخلاقي و الهي و ايجاد ارتباط با ديگر دانشجويان همفکر و انتقال افکار و انديشه هاي خود به يکديگر و داشتن اتحاد و در صف واحد بودن و موضع گيري هاي مناسب و عقلايي در موارد ضروري و مهم و از همه مهمتر با تلاش پيگير علمي و تحصيلي و فتح قله هاي علم و دانش در تحقق اين مهم مي توان نقش مؤثري ايفا نمود.
در چنين محيطي مهمترين وظايف دانشجو عبارتند از:
1- قدرداني از جواني: مهمترين مظهر قدرداني از جواني همين است كه از اين صفا و نورانيت و از اين ناآلودگي و پيراستگي طبيعي انسان جوان استفاده كنيد و خودتان را در زمينه هاي تزكيه و اخلاق پيش ببريد. اين انشاءالله ذخيره همه زندگي شما خواهد شد. راهش هم رعايت دو نكته است: ذكر و توبه. ذكر يعني ياد، ياد در مقابل غفلت است. غفلت از خدا، غفلت از وظيفه و مسئوليت، غفلت از آن هنگام حساس مواجهه با مأموران الهي در عالم ملكوت عالم بعد از عبور از جسمانيت و محاسبه بزرگ انسان در مقابل خدا در قيامت، اينها ياد است... نكته ديگر توبه است ممكن است كسي بگويد ما كه جوانيم و هنوز عمري از ما نگذشته است كه مثل شما ها گناه زيادي كرده باشيم و محتاج توبه باشيم. نه اين درست نيست. توبه وظيفه هميشگي انسان است. پاكترين انسانها هم بايد توبه كنند. توبه يعني برگشت به خدا. (پرسمان، سال دوم، شماره دهم، تير، ص2)
2- جدي گرفتن علم و تحقيق: شما بايد در محيط دانشگاه مسئله علم و تحقيق را جدي بگيريد ... بدون پيشرفت علم نمي شود كشور را پيش برد. امروز حتي دشمنان بشريت از علم استفاده مي كنند. ما براي آرمانهاي والا براي ارزشهاي حقيقي براي فضايل انساني و گسترش آنها ناگزيريم از علم و شرافت ذاتي علم استفاده كنيم. (همان، ص8؛ پاسخ و پرسش رهبر معظم انقلاب با دانشجويان)
3- در مقابل جريانهاي سياسي از انديشه ناب اسلامي بگويد و به فرموده رهبري «درست فكر كردن، درست تحليل كردن، تحليل درست را به ديگران منتقل كردن، سعي در روشن و آگاه كردن كسي كه فكر مي كنيد ناآگاه است وظيفه دانشجوي آگاه و آماده است.»
4- هر دانشجوي مسلماني علاوه بر تحصيل علم و نگهباني از صفاي دروني خويش بايد از وظيفه بزرگ امر به معروف و نهي از منكر چشم پوشي نكند و با محبت و مهرباني به اصلاح ديگران بپردازد.
5- شايد بهترين واژه اي كه مي تواند وظيفه يك مسلمان و جوان شيعه را در عصر غيبت آن حضرت عج روشن نمايد، واژه انتظار فرج است.انتظار فرج در واقع، انتظار حكومت جهانى اسلام است، انتظار تشكيل حكومت توحيدى در سطح جامعه انسانى است، انتظار تحقق عدالت در اجتماع است، انتظار وراثت زمين و دولت مؤمنان و موحدان است. بنابراين «انتظار» نه به معناى «نشستن و دعا كردن» است، «انتظار» يعنى «برخاستن و دعا كردن»، انتظار يعنى بكوشيم هر چه بهتر دين اسلام را به عنوان يك دين توحيدى فراگير بشناسيم، بفهميم و بسازيم، اين همان زمينه ‏سازى براى ظهور حضرت مهدى (عج) است.

همچنين بهترين روش رفتار با ديگران را مى‏توان از كلام رسول‏اكرم(ص) آموخت كه فرمود: هيچ يك از شما مؤمن نيست مگر اين كه براى برادرش آن بخواهد كه براى خود مى‏خواهد» و يا در جاى ديگر فرمود: «دست خود را بر سر هر كس كه مى‏ خواهى بگذار و براى او آن بخواه كه براى خود مى‏ خواهى» (بحارالانوار، ج 71، ص 234)
بنابراين اگر روشى را دوست داريد كه مردم آنگونه با شما رفتار كنند، به همان روش با ديگران برخورد كنيد. هر چه را براى ديگران پيشنهاد مى‏كنيد همان بهترين روش است و شما نيز بر اساس آن با آنان رفتار كنيد. زيرا انسان جز انتظار خوش رفتارى از مردم ندارد، كمترين اهانتى را از سوى آنان نمى‏پذيرد راضى نيست كه كسى به او تهمت زند، و نمى‏پسندد كه كسى از معايب او پيش ديگران سخن بگويد هر چند آن عيوب را واقعا داشته باشد.
در اينجا ما به بعضى از فنون اساسى در رفتار با ديگران اشاره مى‏كنيم:
1ـ اگر خواستيد شخصى را نسبت به موضوعى متقاعد سازيد سعى نكنيد پيرامون آنچه شما مى ‏خواهيد با او به جر و بحث بپردازيد بلكه اول از خواسته خود كوتاه بياييد و خواسته او را در نظر بگيريد آنگاه نظر خودتان را مطرح كنيد.
2ـ در روابط اجتماعى با ديگران سعى كنيد از انتقاد، سرزنش و گلايه خوددارى كنيد.
3ـ سعى كنيد نكات مثبت در رفتار و شخصيت ديگران را شناسايى كرده و آنها را بخاطر آن ويژگيها و رفتارها، تحسين صادقانه داشته باشيد نه آنكه روى نكات منفى وى انگشت گذاشته او را مذمت كنيد.
4ـ سعى كنيد شنونده خوبى براى ديگران باشيد و ديگران را تشويق كنيد درباره خود با شما حرف بزنند.
5ـ به ديگران احترام بگذاريد و كارى كنيد كه احساس كنند مهم و با ارزش هستند و اين كار را صميمانه انجام دهيد.
6ـ در برخورد با ديگران با چهره‏اى گشاده و لبخند سخن را آغاز كنيد.
7ـ به جاى اينكه مستقيما به ديگران دستور دهيد كارى براى شما انجام دهند، خواسته خويش را به شكل سؤال طرح كنيد و به طور غيرمستقيم از آنها بخواهيد خواسته‏تان را عملى كنند.
8ـ اگر ديگران كارى براى شما انجام دادند، آنها را به هر طريقى كه ممكن است خوشحال كنيد و از آنها تشكر و قدردانى كنيد. ضمنا لازم است از حقوق دينى و اخلاقى ـ اجتماعى اى كه ديگران بر انسان دارند شناخت بيشترى پيدا نمود تا در اداء آن حقوق تلاش كرد.
درباره ‏ى روابط اجتماعى، از خانواده گرفته تا جامعه، عمل به ارزش‏هاى دينى و اخلاقى بيانگر كرامت و ارزش والاى خود شخص است و نبايد منتظر اين بود كه عين اين رفتار از طرف مقابل سر بزند، بلكه در هر شرايط وظيفه عمل به ارزش‏هاى به دست آمده است. هر چقدر رفتار و كردار منطبق با اصول ارزشى باشد، سير پيشرفت و ترقى در مراتب انسانى آسان‏تر و سريع‏تر خواهد شد. 1. جهاد (جهاد اكبر، جهاد اصغر، جهاد با نفس، جهاد با كفّار)، آية‏الله حاج شيخ حسنعلى نجابت شيرازى، شيراز، انتشارات حوزه علميه شهيد محمد حسين نجابت. اين كتاب توسط يك انسان كامل از شاگردان به نام آية‏الحق سيد على قاضى تبريزى تأليف شده و با اين كه حجمى كم دارد (حدود 96 صفحه)، ولى در عين حال مطالبش حاصل يك عمر مجاهده با نفس است و جالب اين كه مرحوم مؤلف در جاى جاى اين كتاب جهاد اكبر را در روابط انسانى در حضور با مردم تعريف و تبيين نموده است. اگر تهيه اين كتاب با مشكل همراه بود كتاب ديگرى كه مى‏تواند جايگزين شود، «جهاد اكبر يا مبارزه با نفس» اثر گران‏سنگ امام خمينى(ره) است. 2. اخلاق و معاشرت در اسلام، على قائمى، تهران، اميرى. 3. اخلاق و معاشرت در اسلام، جواد محدثى، قم، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم. 4. زندگى در آيننه اعتدال، مجتبى فرجى، قم، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى). كتاب حاضر مسئله ميان‏روى را در مسائل گوناگون با استفاده از قرآن و حديث و نظر برخى از حكما و انديشمندان به بحث نشسته است. 5. آيين دوستى‏يابى، ديل كارنگى. از آثار متقدّمين، گلستان و بوستان سعدى، به لطافت روح شما كمك خواهد كرد.

maryam بازدید : 30 یکشنبه 01 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

۱- فرصت‌هایی را می‌بینند و پیدا می‌کنند که دیگران آنها را نمی‌بینند.

 

۲- از مشکلات درس می‌گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می‌بینند.

۳- روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند.

۴- سرزنش نمی‌کنند (واقعا فایده‌اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان هوشیارانه می پذیرند و روشمندانه موفقیت‌شان را می‌سازند، در زمانی که دیگران آرزو می‌کنند موفقیت به سراغ‌شان آید.

۵- مثل بقیه ترس‌هایی دارند ولی اجازه نمی‌دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.

۶- سوالات درستی از خود می‌پرسند. سوال‌هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می‌دهد.

۷- به ندرت از چیزی شکایت می‌کنند و انرژی‌شان را به خاطر آن از دست نمی‌دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی‌بافی و بی‌ثمر بودن است.

۸- سرزنش نمی‌کنند (واقعا فایده‌اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می‌گیرند.

۹- وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت‌شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت‌شان پیدا می‌کنند و بیشتر از ظرفیت‌شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می‌کنند.

۱۰- همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه‌ریزی می‌کنند و فکر می‌کنند تا وقتی که کارشان را انجام می‌دهند استرس کمتری داشته باشند.

۱۱- خودشان را با افرادی که با آنها هم‌فکر هستند متحد می‌کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می‌دانند.

۱۲- بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت‌انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می‌کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی‌گذارند زندگی‌شان اتوماتیک‌وار سپری شود.

۱۳- به وضوح و دقیقا می‌دانند که چه چیزی در زندگی می‌خواهند و چه نمی‌‌خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی‌ می‌کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.

۱۴- بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می‌کنند.

۱۵- در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی‌‌کنند و زندگی‌شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی‌دهند.

۱۶- آنها دانش‌آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می‌کنند. آنها از راه‌های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می‌گیرند.

۱۷- همیشه نیمه پر لیوان را می‌بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.

۱۸- دقیقا می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی‌شان را با از شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر پریدن از دست نمی‌دهند.

۱۹- ریسک‌های حساب‌شده‌ای انجام می‌دهند؛ ریسک‌های مالی، احساسی و شغلی.

۲۰- با مشکلات و چالش‌هایی که برایشان پیش می‌آید سریع و تاثیرگذار روبه‌رو می‌شوند و هیچ‌وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی‌کنند. با چالش‌ها روبه‌رو می‌شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می‌برند.

۲۱- منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی‌مانند تا آینده‌شان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می‌سازند.

۲۲- وقتی بیشتر مردم کاری نمی‌کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می‌کنند.

۲۳- بیشتر از افراد معمولی روی احساسات‌شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ‌گاه برده احساسات‌شان نمی‌شوند.

۲۴- ارتباط‌گرهای خوبی هستند و روی رابطه‌ها کار می‌کنند.

۲۵- برای زندگی‌شان برنامه دارند و سعی می‌کنند برنامه‌شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه‌ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.

۲۶- در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می‌خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمند.

۲۷- ارزش‌های زندگی‌شان معلوم است و زندگی‌شان را روی همان ارزش‌ها بنا می‌کنند.

۲۸- تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می‌دانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها می‌دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی‌ها خیال می‌کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته‌اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.

۲۹- اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده‌اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می‌روند که کمتر کسی می‌تواند برود، شاد می‌شوند.

۳۰- از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی می‌کنند و چه دارند و چه طور به نظر می‌رسند، توجهی ندارند.

۳۱- دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند تا به خواسته‌هایشان برسند خوشحال می‌شوند.

۳۲- متواضع هستند و اشتباهات‌شان را با خوشحالی می‌پذیرند و به راحتی عذرخواهی می‌کنند. آنها از توانایی‌هایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمی‌شوند. آنها خوشحال می‌شوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصی‌شان لذت می‌برند.

۳۳- انعطاف‌پذیر هستند و تغییر را غنیمت می‌شمارند. وقتی وضعیتی پیش می‌آید که عادت‌ها و آسایش روزمره‌شان را بر هم می‌زند از آن استقبال می‌کنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می‌پذیرند.

۳۴- همیشه سلامت جسمانی خود‌شان را در وضعیت مطلوبی نگه می‌دارند و می‌دانند که بدنشان خانه‌ای است که در آن زندگی می‌کنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.

۳۵- موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار می‌کنند و تنبلی نمی‌کنند.

۳۶- همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.

۳۷- با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمی‌کنند.

۳۸- وقت‌شان و انرژی‌شان را روی وضعیت‌هایی که از کنترل‌شان خارج‌ است صرف نمی‌کنند.

۳۹- کلید خاموش روشن دارند. می‌دانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگی‌شان لذت می‌برند و سرگرم می‌شوند.

۴۰- آموخته‌هایشان را تمرین می‌کنند. درباره تئوری‌های عجیب و غریب خیالبافی نمی‌کنند بلکه واقع‌بینانه زندگی می‌کنند
maryam بازدید : 38 یکشنبه 01 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

در پاسخ به این پرسش که چگونه انسان می تواند خود را تهذیب کند باید به چند نکته اساسی توجه کرد.

 

۱- چنانکه در تربیت و سلامت بدن ریاضت و ورزش لازم است در خودسازی و تهذیب نیز ریاضت و جهاد با نفس ضرورت دارد.

 

۲- همان گونه که در تربیت جسم از اندک شروع کرده و به تدریج بالا می روند در تربیت روح نیز باید از اندک شروع کرد و به تدریج به مراحل بالا و بالاتر رسید.

پیامبر اسلام فرموده است : « به راستی این دین استوار و پابرجا است , با مدارا در آن وارد شوید و بندگان خدا را به زور وادار به عبادت نکنید, پس مانند سوار وامانده ای خواهید شد که نه راه را طی کرده و نه مرکب را سالم نگه داشته است » « اصول کافی ج ۲/ ص ۸۶»

و نیز امام صادق (ع) فرمود : « من در نوجوانی بیش از اندازه عبادت می کردم . پدرم به من فرمود پسرم ! بیش از توان خود عبادت می کنی , خداوند عز و جل اگر بنده ای را دوست بدارد با عبادت اندک از او خشنود می شود .»« همان منبع »

 

۳- چنانکه در ورزش بدنی , تداوم و استمرار لازم است در ریاضت نفسانی نیز تداوم شرط است

 که خداوند تعالی فرموده « آنانکه می گویند پروردگار ما خدای یکتا است و سپس بر این گفتار استوار و پا برجا باقی بمانند فرشتگان بر آنها فرود آیند و به آنها گویند نترسید و اندوهگین نباشید .....»«فصلت/۲۰»

و از امام باقر نقل شده است : « محبوب ترین کار نزد خدای عزوجل آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچیز باشد .»«اصول کافی ج۲/ص۸۲»

از احادیث بر می آید که کمترین مدت برای مداومت یک سال است .چنانکه امام صادق (ع) می فرمایند :« هنگامی که انسان کاری را شروع می کند باید تا یک سال آن را ادامه دهد .« همان »

 

۴- چنانکه در سلامت جسم , فعل و ترک (دارو و پرهیز) هر دو با هم موثر است در سلامت و تهذیب روح نیز فعل و ترک هر دو لازم است .

مانند ادای واجبات و ترک محرمات , تولی و تبری , و این باید ادامه یابد زیرا بدون آن هیچ  عملی پذیرفته نیست و آنها که صالح و طالح ( بدکار و ناصالح) و بد و خوب را با هم مخلوط می کنند راه به جایی نمی برند . چنانکه خداوند فرمود : « خداوند تنها از اهل تقوا می پذیرد » «مائده/۲۷»

 

۵- مهمترین چیزی که در جمیع مراحل باید رعایت شود حضور قلب و اخلاص است .

همان گونه که در ورزشهای جسمانی تمرکز اراده موثر است در عبادات شرعی و ریاضتهای نفسانی و نیز تمرکز اراده و اخلاص در نیس و حضور قلب نقش اساسی را ایفا می کند .

خداوند متعال در قرآن کریم مکرر بر این نکته تأکید دارد چنانکه می فرماید : « به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند .»« بینه/۵ »

zanko hoseini بازدید : 29 شنبه 31 فروردین 1392 نظرات (0)

مدیرت زمان (به انگلیسی: Time management)‏ عمل یا فرایند طراحی و به کارگیری کنترل آگاهانه بر روی زمانی است که صرف فعالیتهای مشخص میشود , به خصوص به منظور افزایش اثر بخشی,کارایی یا باروری[۱]

در طول تاریخ، زمان و ابعاد مختلف آن، مورد توجه انواع تمدن‌ها بوده و امروزه این توجه بیش از پیش وجود دارد. گونه‌ای که فناوری‌های نو، محیطی فراهم آورده‌اند که تقریبا در کوتاه مدت می‌توان به اطلاعات بی شماری دسترسی پیدا کرده و کارها را بسیار سریع تر و آسان تر از پیش انجام داد. با این وجود، تمایل سرعت عمل در انجام کارها روز به روز بیشتر می‌شود. با چنین تمایلی این احساس در افراد به وجود می‌آید که از زمان عقب مانده و نمی‌توانند از آن به طور موثر بهره مند شوند. و سیر تاریخی نشان داده‌است که ضعف در مدیریت زمان، یک مساله قدیمی است. مسأله‌ای که فناوری آن را به وجود نیاورده و قادر به حل آن نمی‌باشد. در شرایطی که ابزار بیشتری برای مدیریت زمان در اختیار داریم و فرایندهای اداری، کمتر دستخوش کاغذ و ملزومات غیر لازم قرار می‌گیرد، مدیریت ضعف زمان را نمی‌توان پنهان نمود و اثر بخشی بیشتری مورد نیاز است. زیرا برای موفقیت بیشتر، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفه‌ای نیازمند بکارگیری راهبردهای مدیریت زمان می‌باشیم. این راهبردها برای استفادهٔ بهینه از وقت تنظیم شده و به عنوان روشهایی برای پایش و کنترل زمان به کار می‌رود. با استفاده موثر از زمان می‌توان اهداف را مشخص و وظایف و فعالیت‌ها را برنامه ریزی و اولویت بندی نمود. با برنامه ریزی و اختصاص زمان، درک افراد از زمان در دسترس، افزایش یافته و در نتیجه می‌توانند از زمان خود به صورت هدفمند و سازمان یافته بهره مند شدند. اولویت بندی امور و اختصاص زمان مشخص به هر فعالیت، موجب می‌شود وظایف گوناگون به موقع انجام گیرد. پس با استفاده از روش‌های مدیریت زمان، بینش افراد در مورد نحوه استفاده از زمان بیشتر شده، تخمین دقیق تری از مدت زمان لازم جهت انجام کارها به دست می‌آورند و در مجموع نتایج مبتدی حاصل می‌گردد. برخی نتایج حاصل از شیوه‌های مختلف مدیریت زمان عبارتند از:

آماده سازی برای برنامه ریزی آگاهانه

یادآوری در انجام امور

سامان بخشیدن به افکار و فعالیت‌ها

انجام امور در زمان تعیین شده

ایجاد انگیزه لازم برای انجام کار

متمرکز ساختن توجه فرد به اولویت‌ها

جلوگیری از اتلاف وقت و امور غیر ضروری

سرعت در پیشرفت و ارتقاء عملکرد شخصی

کاهش فشار روزانه و در نتیجه افزایش سلامت روان

افزایش کارایی، سازماندهی و بهره وری

در مجموع با اجرای مدیریت زمان، برنامه ریزی و پایش، پیامدهای واقع بینانه تری حاصل می‌گردد و همه چیز به شکل موثر تر انجام می‌شود. متدولوژی‏های متعددی برای مدیریت زمان تا کنون ارایه شده است که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره نمود:

  • مورد فهرست گلوله‌ای
maryam بازدید : 30 یکشنبه 25 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

رزش و اهمیت وجدان کاری

ادر فرهنگ اسلامی هر گونه عمل هدفمند که پروردگار آن را بپسندد، عبادت است. بنابراین شایسته است که مسلمان در تمامی فعالیت های فردی و اجتماعی خویش، دقت و تلاش فراوانی به کار گیرد و با احساس مسئولیت، وظایف خود را به بهترین شکل انجام دهد.

همه انسان ها، اعم از پدران و مادران در تربیت فرزندان خویش، مربیان و معلمان در ادای وظیفه آموزش و پرورش آینده سازان و... در انجام هر چه بهتر مسئولیت خویش نیازمند وجدان کاری هستند. و اهمیت وجدان کاری بر کسی پوشیده نیست، رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی سال 1374 به این نکته مهم چنین اشاره می کند:

کسانی که وجدان کاری دارند، کار را عملی صالح، وظیفه ای حقیقی، مسئولیتی اجتماعی و سیاسی و یک عبادت می دانند. رحمت خدا، انسان هایی را شامل می شود که وظایف خود را نیکو، محکم، متقن و صحیح انجام دهند و از سرهم بندی و بی اعتنایی به استحکام کار به شدت پرهیز کنند.

پیشوایان دینی به اهمیت وجدان کاری در جاهای مختلف تأکید ورزیده اند، امام علی علیه السلام الگوی نیکوکاران می فرماید: «امانت داری و وفای به عهد، درست انجام دادن کارهاست».

در حقیقت، کارهای دیگران، امانت هایی هستند که به ما سپرده شده اند و ما متعهد به انجام درست آنها هستیم و باید برای توفیق در این امر از خداوند کمک بخواهیم. امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند: «از خداوند، راستی و درستی بخواهید و همراه با آن، درستکاری را از او درخواست کنید».

امام علی علیه السلام وجدان کاری را زینت انسان می داند و می فرماید: «الزّینةُ بِحُسْنِ الصَّوابِ لا بِحُسنِ الثِّیابِ؛ زینت و زیبایی انسان به راستی و درستی است نه به لباس نیکو».

عمر بن یزید می گوید از حضرت امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «هنگامی که مؤمن کارش را به خوبی و درستی انجام دهد، خداوند ثواب آن کار را هفتصد برابر می کند...».

البته بهره مندی از وجدان کاری، نشان دهنده عنایت الهی به بنده درستکار است، چنان که حضرت امیر علیه السلام نیز در تأیید این سخن می فرماید: «مَنْ اَمدَّه التَّوفیقُ اَحْسَنَ الْعَمَلَ؛ هر کس توفیق الهی مددکارش باشد، کار را به خوبی و درستی انجام می دهد».

و به راستی که به فرموده پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله : «خداوند کسی را که به [هرگاه [کاری بر عهده اش می نهند به درستی انجام می دهد، دوست می دارد».

تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به قالب سایت چه نمره ای میدید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 45
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 16
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 54
  • بازدید کلی : 5,139
  • کدهای اختصاصی