نظام هستى و قوانین حاکم بر آن ، از ریزترین موجودات تا بزرگترین آن ها، از نظمى شگفت انگیز حکایت مى کند. اگر نگاهى دقیق به اطراف خود بیندازیم و پدیده هاى هستى را با دیده دقت بنگریم ، در مى یابیم که دست پر مهر پروردگار چه قدر زیبا و منظم هر چیز را در جاى خویش نهاده است .
به راستى که در آفرینش آسمان ها و زمین و اختلاف شب و روز و گردش کشتى در دریا به طورى که مردم بهره مند مى شوند و در بارانى که خداوند از آسمان مى فرستند تا در پرتو آن زمین هاى مرده را زنده کند و موجوداتى را که در روى زمین پخش ساخته و در وزش بادها ابرهایى که میان زمین و آسمان مسخر نموده است ، براى خردمندان ، نشانه هایى از خداوند است . (بقره آیه 164)
هر چه بیش تر در گسترده زمین و زمان و آفریده هاى گیتى دقت کنیم ، نظم حیرت انگیز آن ها چشمانمان را بیش تر خیره مى سازد.
در جهان ناهماهنگى دیده نمى شود. چشم بینداز و نظاره کن ؛ آیا هیچ گونه ناهماهنگى مى بینى ؟ دوباره چشم بیفکن ... (ملک آیه 3 و 4 )
جهان با همه بزرگى اش ، مشحون از نظم و انسجام و ترکیب هاى حساب شده است : پیدایش شب و روز ، رفت و آمد فصول چهار گانه ، خواب در زمستان و بیدارى در بهار، زنجیره حیات در حیوانات و گیاهان و وابستگى آن ها به هم و... همه ، نشانه هاى آشکار نظم و انتظام عالم است . اگر اندکى بى نظمى در گوشه اى از چرخه حیات راه مى یافت همه آن به نابودى مى گرایید.
قرآن کریم و روایات معصومان (ع ) از جلوه هاى مختلف نظم ، پرده بر مى دارند و ما را با این گوهر گران بها آشنا مى سازند.
این نوشتار در گروه معارف مرکز پژوهش اسلامى صدا و سیما، با همکارى حجج اسلام ، آقایان عبدالله بنیادى ، فاضل عرفانى ، مهراب صادق نیا و جناب عرب پور، تالیف شده است . آنان کوشیده اند با استفاده از آیات و روایات ، سیره معصومان و شیوه بزرگان ، ابعاد نظم را شرح و توضیح دهند. امید که مورد استفاده خوانندگان گرامى قرار گیرد.
حسن کلام را به گفتار اسوه راستین نظم و انضباط در دوران معاصر، حضرت امام خمینى قدس سره آذین مى بندیم که :
اگر در زندگى مان ، در رفتار و حرکت مان ، نظم بدهیم ، فکرمان هم بالطبع نظم مى گیرد. وقتى فکر نظم گرفت و انسان در زندگى داشت ، یقینا از آن نظم فکرى کامل الهى هم برخوردار مى شود.
اداره کل پژوهش
مرکز پژوهش هاى اسلامى صدا و سیما
بررسى واژگانى
لغت شناسان ، نظم را به معناى آراستگى ، هماهنگى ، پیوستگى ترتیب زمانى یا عددى یا مکانى ، رشته مروارید، میزان کردن ، قاعده قانون ،... دانسته اند؛( لغت نامه دهخدا) انضباط نیز در لغت ، به معناى استوار شدن ، نگاه داشتن ، رعایت قوانین و مقررات و نیز وفاى به نظم است . کلمه هایى مانند صف ، حد و حدود، تدبیر، اقتصاد و میانه روى و اتقان ، بیان کننده جلوه هاى نظمند.
برخى ، درباره انضباط بر آن رفته اند که انضباط و راهنمایى تمایلات و غرایز فطرى به سوى هدفى ویژه است . انضباط، قانون زندگى است و از گذر آن ، فعالیت ها و رفتارها در ظابطه اى خاص در مى آید و هر کس در مى یابد که چه گونه باید زندگى کند و چه گونه از اوقات خود به گونه شایسته بهره جوید. (جزوه اهمیت نظم و تدبیر در اسلام ،ص 1، دفتر تبلیغات اسلامى)
لزوم نظم و انضباط
از آن جا که انسان موجودى با گرایش هایى گوناگون است و این گرایش ها در جامعه بشرى در تصادم و ناسازگارى اند، آن چه مى تواند انسان را از این تنش نجات بخشد، وفادارى و عمل به قانون و ارج نهادن به حقوق دیگران است . پیشواى پارسایان ، حضرت على (ع ) مى فرماید:
برترین آدب آن است که انسان بر حد خویش بایستد و از اندازه خود فراتر نرود. (غرر الحکم ، ترجمه محمد على انصارى ، ج 2،ص 201 )
جلوه هاى نظم
هر چند نظم ، در ظاهر و برون انسان ، جلوه گر است ، اما ریشه در دل و جان او دارد. روح آشفته و ناسامان ، ظاهر را نیز بى سامان مى کند و روح آراسته و فکر منسجم ، سخن و رفتار و زندگى را سامان مى بخشد. انسجام ظاهرى هر کس ، ریشه در انسجام درونى او دارد.
نظم ، گاهى در فکر است ؛ یعنى ، رشته افکار پریشان نیست و به این سو و آن سو پراکنده نمى شود، و زمانى این نظم ، در تنظیم وقت و برنامه ریزى براى استفاده بهینه از فرصت ها و جلوه گیرى از هدر رفتن اوقات به کار مى رود و ثمره آن نیز مجال یافتن براى کارهایى است که در ذهن مى پرورانیم و آرزوى انجام دادنش را داریم ، و گاهى نظم در معلومات ، یافته ها، یادداشت ها، مطالعه ها، در کتاب و دفتر و اتاق درس و محیط کار و فضاى آموزشى و مکان زندگى و... به یارى مان مى آید.
پریشانى و آشفتگى فکرى ، بى نظمى در زندگى را پدید مى آورد، و نداشتن نظم در زندگى ، فکر و روح را پریشان و آشفته مى سازد. هر دو به هم وابسته اند و تاثیرى متقابل در یکدیگر دارند. نظم ، فقط سر وقت آمدن و سر وقت رفتن نیست . نظم ، تنها مرتب بودن یقه پیراهن و اتوى شلوار و بند کفش نیست . نظم هم فکر را در بر مى گیرد. هم عمل را، و هم به درون مربوط مى شود و هم به برون .
تفاوت هاى نظم و انضباط
انضباط، آن است که انسان در درون خود، خویشتن را به قاعده گیرد و ضبط کند و بپذیرد که مى باید خویشتندار باشد و بر خود و اعمال و احوالش غالب آید. وقتى این توانایى و تسلط در اروپا گیرد، فردى منضبط مى شود که خود به خود، جز درستى از او صادر نمى شود و جز حالت و حرکت شایسته در او صورت نمى گیرد، ولى نظم آن است که انسان را با دیگران ، در حرکت جمعى همسو کند و براى فعالیت گروهى آمادگى بخشد. در این جا، غالبا، سازگارى مطرح است و ممکن نیست همه افراد، همواره ، به نظم و همکارى در جمع خشنود باشند. اگر بخواهیم این همسویى ، همیشگى باشد، باید مانند جوامع غربى این افراد را از عاطفه و استقلال فردى جدا سازیم ، ولى ما این روش را ناروا مى دانیم .
ارزش نظم و انضباط
در ارزش و اهمیت نظم در زندگى همین بس که پیشواى پارسایان ، حضرت امیر مومنان (ع ) این گوهر ارزشمند را هم ردیف دیگر ارزش هاى والاى اسلامى قرار داده و در واپسین روزهاى حیات خویش ، در سخنان گوهرینش به فرزندان بزگوارش و تمام کسانى که این پندهاى گرانمایه به آنان مى رسد، رعایت آن را این گونه سفارش فرموده است : اوصیکم بتقوى الله و نظم امرکم . (نهج البلاغه (فیض الاسلام ) نامه 47،ص 977 ) در این بیان بلیغ ، نظم ، در ردیف تقوا - که از والاترین ارزش هاى اسلامى است - قرار گرفته و وفاى به آن گوشزد گردیده است . این کلام ، رساترین جمله در بیان ارزش نظم و انضباط است .
در قرآن کریم ، به گونه اى صریح ، به موضوع نظم اشاره نشده است ، اما آیات بسیارى هست که جلوه نظم و انضباط در زندگانى انسان را مورد توجه قرار داده و بر آن پاى فشرده است . این آیات ، در جاى خود مطرح خواهد شد.
آثار و فواید نظم
آدمى ، در مسیر تکامل است و براى رسیدن به کمال ، باید در پرتو عقل ، از کوتاه ترین راه بهره جوید تا به هدف خویش دست یابد. در این مسیر، نظم و انضباط کوتاه ترین و بى خطرترین راه است ؛ زیرا نظم همردیف ارزش هاى والاى اسلامى ، و راز و رمز کامیابى انسان هاى بزرگ و راه غلبه بر سختى ها و یافتن کاستى هاست و عامل تامین نیازهاى مادى و معنوى و دست یابى سریع به اهداف و صرف جویى در وقت و استفاده بهینه از این گوهر طلایى و محکم کارى و استحکام عمل و مراعات حقوق انسان ها است . انسان منظم و منضبط، زودتر به هدف مى رسد و از نشاط و تحرکى بیش تر برخوردار است و اسوه دیگران است و برنامه ریزى بهترى خواهد داشت و پیشرفت کار خود را احساس مى کند و آینده نگر و دوراندیش است .
اینک ، برخى از آثار و فواید نظم و انضباط را بر مى شماریم :
محکم کارى
از میوه هاى شیرین درخت نظم و انضباط، محکم کارى است . کسى که منظم و منضبط است ، کارهایش را به گونه اى انجام مى دهد که استوار و پایدار باشد. چنین کسى ، از سستى و سهل انگارى در کار بیزار است .
محکم کارى یکى از جلوه هاى روشن سیره پیامبر اسلام (ص ) است . سعد مقبرى در این باره مى گوید:
چون پیامبر گرامى اسلام (ص ) کارى را آغاز مى کرد، آن را به انجام مى رساند و چنین بود که بخشى از آن را انجام دهد و بخشى را واگذارد. (الطبقات الکبرى ، ج 1،ص 379 )
پیشواى گرامى اسلام (ص ) در سخنى نورانى مى فرماید:
ان الله تعالى یحب اذا عمل احدکم عملا ان یتقنه ؛
بدرستى که خداوند دوست دارد وقتى یکى از شما کارى را انجام مى دهد، آن را محکم و استوار کند. (جامع الصغیر، ج 1،ص 384؛ کنز العمال ، ج 3،ص 907 )
از امام صادق (ع ) نقل است که چون ابراهیم ، فرزند رسول خدا (ص ) از دنیا رفت ، پس از دفن او پیامبر دریافت که در قبر شکافى هست . با دست خود آن را پر کرد و محکم ساخت . آن گاه فرمود: اذا عمل احدکم عملا فلیتقن ؛ وقتى که یکى از شما کارى را انجام مى دهید، پس محکم و استوار سازد (محکم کارى کند(اصول کافى ، ج 3،ص 263؛ وسائل الشیعه ، ج 2،ص 883)