در جهان هستی بخش و طبیعت زیبای الهی انسانها همچون نهالی هستند که دائما در حال رشد و تکامل می باشند .
وظیفه خود انسانها می باشد تا از نهال خویشتن در برابر گردباد حوادث و تلخی ها مراقبت کرده و آن را از شهوات و اذات مادی و زود گذر حفظ نماید. مراقبت آدمی از نفس و ذات خویش همّت میطلبد و تلاش میخواهد؛ مراقبتی که لحظهای غفلت در آن راه نیابد و عطر یاد و نام خدا از آن به مشام رسد.
امام متقیان، حضرت علی(ع) هواها و هوسها و خواستههای دل را این چنین توصیف میفرماید: «خواستههای دل و هوسهای آدمی کشنده و مایه فتنه و زمینه رنجهاست.
شهوات انساهها همچون سمومی کشنده است که آفت نهال انسانی است؛ لذّت آنی دارد و پشیمانی ابدی در پی خواهد داشت. خوشا به حال کسانی که از شهوات و هواها و هوسها خود را دور کردهاند و به مرحله تهذیب رسیدهاند.»
در این نوشتار چگونگی سیر تهذیب نفس و آثار و برکات آن را از زبان فرزانه بزرگ قرن حضرت آیت الله بهاء الدینی به رشته تحریر در می آوریم:
«در چهارده سالگی مبتلا به بیماری سختی شدم که مرتب خونریزی داشتم. حالم سخت بود. از خدا خواستم که با لطف و عنایتش مرا شفا دهد. بحمدالله شفا یافتم.
از همین سن بود که توجه و اعتماد بسیاری به دستگاه خداوند پیدا کردم. به طور جدّی ـ اما معقول و منطقی ـ شروع به تهذیب کردم. در کنار درس و بحث، که تمام ساعات روزانهام را فرامیگرفت، لحظهای از خدا غافل نمیشدم.
خود را در برابر خداوند هیچ میدانستم. از آن روز، تحت تأثیر تشویق، تعریف و یا شهرت قرار نمیگرفتم؛ روزها به درس و روزه و شبها به مطالعه، تفکر و تهجّد اشتغال داشتم.
در خود امید عجیبی به خدا و قطع امید از غیر خدا احساس میکردم. از این رو، سعی فراوانی در راز و نیاز در شبها و یاد خدا در روزها داشتم. اوضاع حوزههای علمیه در آن روز نیز چنین بود.
به یاد دارم، بیش از شانزده سال نداشتم که یک ساعت قبل از اذان صبح در فیضیه قدم میزدم. و گاهی که نگاهم به حجرهها میافتاد، تمام چراغهای آنها را روشن میدیدم، به طوریکه بجز یک حجره همه طلاّب مشغول تهجّد و شبزندهداری بودند.
آن چنان با نشاط بودند که گویی اصلاً فشار فقر را متوجه نمیشدند. در آن روز بیشترین وقت طلاّب، صرف مسأله تهذیب نفس میشد.
برای آنان ملاک خوبی و بدی، علم، قدرت، خدمت، سخنوری و دم از ولایتزدن و این گونه چیزها نبود، بلکه تمامی همّت و هدف آنان تهذیب نفس بود و بس! با تهذیب نفس علم به بار مینشیند و ثمره میدهد. قدرت، مفید میشود و خدمت، ارزش مییابد.
ارج و بهای افراد به خودسازی، تهذیب نفس و توجه به خداست. هر چه تهذیب افزایش یابد، مشکلات و نابسامانیها آسان و قابل تحمل میشوند و در پی آن تأیید الهی مسائل را حل میکند و اگر خدای ناکرده این وظیفه اصلی فراموش شد، تمامی زحمات هدر میرود.
آری، تهذیب نفس است که مسؤولین را صالح و دلسوز، روحانیت را موفق و مؤثر و سرانجام جامعه را پاک و با صفا میکند.» این پیر فرزانه، در جای دیگری از سخنان خود، نعمت فقر و ناداری و ضرورت خودسازی را برای طالبان علم این گونه بیان میفرماید: «فقر طلبه درآغاز تحصیل، مصلح اوست.
اگر اصلاح شد و خود را از بند قیودات مادی و امکانات بیش از حد دنیوی رها ساخت، زرِ و برِ اطرافش و امکانات چشمگیر ظاهری، توانایی زمین زدن او را نخواهند داشت.
درس خواندن و انباشته کردن معلومات، بدون توجه به خودسازی و مراقبت از گوهر وجود خویش، موجب ضربه خوردن و هلاکت آدمی خواهد شد، هر چند به مقام اجتهاد برسد.
زیرا علم بدون تهذیب نفس، زهر است و کشنده جان و آبرو و شخصیت افراد.» خاطرات سالهای بسیار دور و حکایات فراوان از سرگذشتها، وجود این اندیشمند پارسا و عالم فهیم را به سان دایرةالمعارفی بزرگ کرده است.
از جمله این حکایتها میتوان به این ماجرا اشاره کرد: «یکی از فضلا در کنار درس و بحث خود کشاورزی میکرد و با استفاده از ارث پدری، که قطعه زمینی بود و تحت اجاره وی قرار داشت، با کارگران مشغول کار میشد.
او انسانی پاک، ساده و با صفا بود که خود را از فریب و نیرنگ و مکر و ریا دور ساخته بود، به طوری که برخی از سادگی و صمیمیت او سوء استفاده کرده، او را فریب میدادند و گاهی در آخر سال پول اجاره زمین هم برای او فراهم نمیشد، آن صفات پسندیده و نیک موجب شده بود، همین که پای طاقچه و نزدیک بخاری مینشست، پول برای او ریخته میشد و یا برخی اوقات چون کتاب را میگشود، چند اسکناس مشاهده میکرد.
این برکات بدین خاطر بود که خود را وقف مادیات نکرده بود. از این رو، خداوند بدینگونه جبران میکرد. اخیراً او را دیدم و از او سؤال کردم که هنوز پول از طاقچه برایت ریخته میشود؟! گفت: بد شدیم و دیگر از آن پولها خبری نیست. گفتم: بد نشدی، دیگر احتیاج نداری و الاّ باز هم ادامه پیدا میکند
نکاتی اساسی در تهذیب نفس
در پاسخ به این پرسش که چگونه انسان می تواند خود را تهذیب کند باید به چند نکته اساسی توجه کرد.
۱- چنانکه در تربیت و سلامت بدن ریاضت و ورزش لازم است در خودسازی و تهذیب نیز ریاضت و جهاد با نفس ضرورت دارد.
۲- همان گونه که در تربیت جسم از اندک شروع کرده و به تدریج بالا می روند در تربیت روح نیز باید از اندک شروع کرد و به تدریج به مراحل بالا و بالاتر رسید.
پیامبر اسلام فرموده است : « به راستی این دین استوار و پابرجا است , با مدارا در آن وارد شوید و بندگان خدا را به زور وادار به عبادت نکنید, پس مانند سوار وامانده ای خواهید شد که نه راه را طی کرده و نه مرکب را سالم نگه داشته است » « اصول کافی ج ۲/ ص ۸۶»
و نیز امام صادق (ع) فرمود : « من در نوجوانی بیش از اندازه عبادت می کردم . پدرم به من فرمود پسرم ! بیش از توان خود عبادت می کنی , خداوند عز و جل اگر بنده ای را دوست بدارد با عبادت اندک از او خشنود می شود .»« همان منبع »
۳- چنانکه در ورزش بدنی , تداوم و استمرار لازم است در ریاضت نفسانی نیز تداوم شرط است
که خداوند تعالی فرموده « آنانکه می گویند پروردگار ما خدای یکتا است و سپس بر این گفتار استوار و پا برجا باقی بمانند فرشتگان بر آنها فرود آیند و به آنها گویند نترسید و اندوهگین نباشید .....»«فصلت/۲۰»
و از امام باقر نقل شده است : « محبوب ترین کار نزد خدای عزوجل آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچیز باشد .»«اصول کافی ج۲/ص۸۲»
از احادیث بر می آید که کمترین مدت برای مداومت یک سال است .چنانکه امام صادق (ع) می فرمایند :« هنگامی که انسان کاری را شروع می کند باید تا یک سال آن را ادامه دهد .« همان »
۴- چنانکه در سلامت جسم , فعل و ترک (دارو و پرهیز) هر دو با هم موثر است در سلامت و تهذیب روح نیز فعل و ترک هر دو لازم است .
مانند ادای واجبات و ترک محرمات , تولی و تبری , و این باید ادامه یابد زیرا بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست و آنها که صالح و طالح ( بدکار و ناصالح) و بد و خوب را با هم مخلوط می کنند راه به جایی نمی برند . چنانکه خداوند فرمود : « خداوند تنها از اهل تقوا می پذیرد » «مائده/۲۷»
۵- مهمترین چیزی که در جمیع مراحل باید رعایت شود حضور قلب و اخلاص است .
همان گونه که در ورزشهای جسمانی تمرکز اراده موثر است در عبادات شرعی و ریاضتهای نفسانی و نیز تمرکز اراده و اخلاص در نیس و حضور قلب نقش اساسی را ایفا می کند .
خداوند متعال در قرآن کریم مکرر بر این نکته تأکید دارد چنانکه می فرماید : « به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند .»« بینه/۵ »